به توکل نام اعظم ات بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۳۷ ب.ظ
سلام...
تابحال شده از دلت بگذری و بری؟؟؟
امسال یعنی دقیقا 15 اسفند 91 راهی یه سفر شدم..
سفری که 2 سال پای رضایتش امضا نمیشد...
خیلی یک دفعه ای شد!!!
روزی که راه افتادم تو بهت بودم..
تا اینکه پاهام خاک سرد "شلمچه" رو حس کرد...
تا اینکه بوی "خون" به مشامم رسید...
تا اینکه وقی به خودم اومدم دیدم زل زدم به غروبی که همتا نداشت..!!
اونجا بودم که گفتم : ای دل غافل...
چقد شیرینه به دعوت "داداشت" بری اما تو اولین جشن پروازش نباشی!!
رفتم و با یه کوله باری از خاطره برگشتم...
حالا که به خودم فکر میکنم میگم:
خسته ام از این دل
که در آن همه چیز هست
جز لیاقت....
التماس دعای فرج...
- ۹۲/۰۱/۲۷