آخرش حاجت مو مـטּ میگیرم

✔اللهم الرزقنا زیارت الحسین

آخرش حاجت مو مـטּ میگیرم

✔اللهم الرزقنا زیارت الحسین

آخرش حاجت مو مـטּ میگیرم

˙·٠•اگه اهل "دلـــــــــی" بسم الله•٠·˙

【حضرت عشق:】
بــــ ه هواے کرب و بلاے تـ[♥]ـو نفس تازه نمے کنم

طبقه بندی موضوعی
آنچه آخر نوشتیم

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

مهدی جان!!!!

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۵۱ ق.ظ


 

 

السلام علیک یا بقیه الله...

آقا جان...؟؟

باندبه ی  ما نیامدی حرفی نیست،این بار تو ندبه کن که ما برگردیم...

یــــــــــــــآ مهدی...

 

بی شک سریست میان گمنامی حضرت فاطمه و شهدا گمنام

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۱۲ ب.ظ


 

سیلی و صورت ناموس خدا؟؟؟

"تبت یدا"

مادر سادات نمازم را شکستم ابه یاد پهلویت!!!

بشکند دستش...

 

میخواهم بدانم چه سریست میان شما و شهدا؟؟؟

مادری که میگن در وقت ظهور آقا هم قبرش مخفی می ماند!!!

شهدایی که تا نخوان حتی پلاکی ازشون برنمی گرده!!

آخه چه سری..

آره چه دلیلی بالاتر از عشق؟؟

گفتم عشق!!

مث داداشم که تو لحظه آخر با نام بی بی "پر" کشید...

به یاد اون روحانی که تو مجلس عروسیش مادرمون (جسارته که میگم مادر،امــــــــا -دله- دیگه) رو دعوت کرد...

به یاد -سید- که به یاد فاطمه زهرا زندگی میکرد...

 

 

به توکل نام اعظم ات بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۳۷ ب.ظ


سلام...

تابحال شده از دلت بگذری و بری؟؟؟

امسال یعنی دقیقا 15 اسفند 91 راهی یه سفر شدم..

سفری که 2 سال پای رضایتش امضا نمیشد...

خیلی یک دفعه ای شد!!!

روزی که راه افتادم تو بهت بودم..

تا اینکه پاهام خاک سرد "شلمچه" رو حس کرد...

تا اینکه بوی "خون" به مشامم رسید...

تا اینکه وقی به خودم اومدم دیدم زل زدم به غروبی که همتا  نداشت..!!

اونجا بودم که گفتم : ای دل غافل...

چقد شیرینه به دعوت "داداشت" بری اما تو اولین جشن پروازش نباشی!!

رفتم و با یه کوله باری از خاطره برگشتم...

حالا که به خودم فکر میکنم میگم:

خسته ام از این دل

که در آن همه چیز هست

جز لیاقت....

التماس دعای فرج...