ــکرب بلا
يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۲۰ ب.ظ
مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا
گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی
کربلا
پیشتر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا
جام اشک و خون گرفتم از سبوی
کربلا
با وجود نهرجاریّ فرات و علقمه
خون ثارالله شد آب وضوی کربلا
اشک
چشم زینب و خون حسین بن علی
گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا
گه کشد در قتله گه
گاهی به سوی علقمه
گه برد هوش از سرم نام نکوی کربلا
در صف محشر که سر می
آورم بیرون زخاک
می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا...
- ۹۲/۰۷/۲۱