آخرش حاجت مو مـטּ میگیرم

✔اللهم الرزقنا زیارت الحسین

آخرش حاجت مو مـטּ میگیرم

✔اللهم الرزقنا زیارت الحسین

آخرش حاجت مو مـטּ میگیرم

˙·٠•اگه اهل "دلـــــــــی" بسم الله•٠·˙

【حضرت عشق:】
بــــ ه هواے کرب و بلاے تـ[♥]ـو نفس تازه نمے کنم

طبقه بندی موضوعی
آنچه آخر نوشتیم

حجت . . .

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۰۸ ب.ظ


 روایت حاج آقا علی مقدسی مسئول خادمی شهید حجت الله....

حجت تو شلمچه بهمون تلنگر زد اما نفهمیدیم ...
پارسال تو شلمچه قرعه کشی شده بود بین خادما برای کربلا اسم حجت در نیومده بود.... خداشاهده 4ساعت بی هوش جلوی فنس های شلمچه جلوی گمرک کربلا افتاده بود نمیتونست حرف بزنه .نمیتونست نفس بکشه .....بعد از 4 ساعت که به هوش اوردیمش گفتم حجت چته ؟ چرا غش کردی؟ چرا حرف نمیزنی؟

باگریه گفت حاج علی :آقا چرا نمیخواد هنوز منو قبول کنه؟؟؟؟؟

پارسال تو شلمچه همین تلنگرو به ما زد اما من نفهمیدم....

(((روحت شاد برادرم))))

 

  • گمنام

نظرات  (۱)

  • احساس تکلیف
  • اقا چرا نمیخواد هنوز منو قبول کنه؟؟!
    السلام علیک یا ابا عبدلله الحسین...
    سلام به روزم همسنگر
    یا حق
    پاسخ:

    سلام علیک...

    /ل ی ا ق ت/

    چشم...

    حق نگه دارت...

    حرف ِ دلت را بگو؟

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی